مغرور نیستم ولی ..........

مـغرور و خـود شـيفته نـيستم



 ولـي يـاد گـرفـتم کـه تـو زنـدگـيم


 مـنت احـدي رو نـکشم


 خـداحافظ تو فـرهنگ لـغت مــن جـوابش فـقط يه کلـمه است


 "بــه سـلامـت"
 

هـمـين....!!!

دلتنگم




 اصــلأ مـهم نـيسـت کـه امـروز چـند بـار بـا هـم صـحبـت کـرديـم !
 

مــهم ايـنه کـه بـعد ايـن هـمه روز ..
 

بـاز هـــم صــدات بـرام تـازگـي داره ..


 نــميدونـي چــه حـس خـوبيـه کـه گــرمـاي دسـتت ُ از پُشت تـلفن حـس مـيکنم ..


 تـقـصيـر خـودم نــيست ..


 دســتام دلــتنگــت شـدن...

 

وابستگی



خيــلي نامــرديه عشقــت بهــت بگــه :



با هــم باشيــم اما وابستــگي بينــمون نباشــه .

لعنتی



هنوز نشــده دوبـــاره ببينــمت ..!!!


اما مطمــئنم ايــن بار ...


ديگــر نه از طپــــش قلــبم خبريــست.... نه از خوشــحالي کودکانه ام براي ديــدنت


اين بــار نگــاهــت مي کنم و زير لــب مي گــويم :


لعــنتــي


خــــدارو شکر که سهمم از زنــدگي نبودي !!!



حال این روزام

یه روزایی تو زندگیت میاد که از همه چی میبری و میری جلو ولی نمیدونی قراره به کجا برسی هر کاری که


میکنی به خاطر تجربه ی تلخت همش تو فکرت میچرخه که داری اشتباه میکنی دیگه نمیتونی به خودت اعتماد


کنی و این خیلی بده چون آدمی که به خودش اعتماد نداره و هر لحظه منتظره از قلبش خیانت ببینه و مغزش


خواب باشه به کس دیگه ای هم نمی تونه اعتماد کنه اینجاس که تنهایی داغونش میکنه اینجاس که از زنده بودن


و زندگی کردن سیر میشه و بی حسی هاش همین جوری دنبالش میان و هیچی رو حس نمیکنه یه روز عاشقه و


یه روز دیگه فارغ.........


دیگه آدما رو نمیتونم بفهمم و درک کنم این روزا اگه کسی بهم محبت میکنه یا هوامو داره منتظرم ببینم چی ازم


میخواد حس آدمی رو دارم که بدنش داغونه و اصرار داره سر پا وایسه فرقشم اینه که من روحم داغونه از خودم


تعجب میکنم که چرا خاطراتم یادم نمیاد چرا به خاطرش دلتنگ نشدم و گریه نکردم بعضی وقتا میترسم از این


حس هام شک میکنم به خودم که زنده ام یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خیلی سخته رویاهات خراب بشه و عقایدت همه کوبیده بشه رو سرت و دیگه نخوای اون آدم قبل باشی ولی


دلت بهت بگه نه همون راه و برو و تو خود درگیری پیدا کنی ،  این روزا با خودمم درگیرم.............


خیلی بده همش تو ذهنم فکرای منفی میچرخه دیگه نسبت به هیچی نمیتونم خوش بین باشم دوست دارم مثل


قبل باشم و رفتارای هیچکس واسم مهم نباشه و فقط با دل خودم برم جلو و همه سعی ام این باشه جسم و


روح و قلبمو پاک نگه دارم ولی انگار نمیشههههههههههههههه



مخاطب خاص


تــشنگــي بـهـــانـــه بــود !





آب را بـا ليــوان ” تـــــو ” مــيخواسـتـــم !






نامردی


به حلقــــه اش نگـاه کرد ؛


به عکـــس دخترش که روي صفـحه گوشي بود...


به يک عمـــر زندگـي شرافتمـندانه...


امـــــا . ......


اندام دختر غــــريبه را بيشـــتر از همــه چيــــز پسـنديد

آرامش



حــــالي که پريشــان است ؛



احـــتياج بـه آرامـــش دارد ،



نــــه ســرزنش !



کــــاش مي فهــــميدند ... !!!




hissssssss



هيــــــس!!!!!!!!!!



ميبــيني که طــرف داغــونه ، داره ميــمــيره از ناراحــتي .....



حداقل بلــد نيســتي دلــداريــش بدي



لااقل لال شــو ، هــي نگــو مــن که بهــت گفــته بــودم ...



یعنی بدم !!!!!!!!!!!!!


وقتي ازم ميپرسي كه خوبي و من ميگم اي بد نيستم...


يعني بدم..!


خيلي هم بدم...


پس نگو خدارو شكر..!!!